صداقت در رهبری ویژگیای است که اغلب اوقات کمبودش حس میشود. نمونههای بارزتر و فاجعهبارتری که به ذهن میرسند، ممکن است شرکتهایی مانند انرون (Enron) یا ترانوس (Theranos) باشند که رهبرانشان در مورد عملکرد شرکت دروغهای آشکار میگفتند یا همکاران را به انجام اقدامات غیرقانونی به درخواست خودشان وادار میکردند. اما نوع دومی از عدم صداقت نیز وجود دارد که شایعتر است و میتواند بر کارکنان و شرکتهایی که در آنها کار میکنند نیز تأثیر بگذارد.
فهرست مطالب
Toggleانواع عدم صداقت در رهبری
این نوع از عدم صداقت را میتوان در سه ویژگی خلاصه کرد:
۱. نرم کردن حقایق: اولین ویژگی، نرم کردن حقایق قبل از به اشتراک گذاشتن آنها با همکاران است. رهبران در سطوح مختلف، اطلاعات مهم را به اشتراک میگذارند، اما آنها را دستکاری میکنند، آمار کلیدی را حذف میکنند یا زمینههای حیاتی را نادیده میگیرند تا اطلاعات بهتر از آنچه هست به نظر برسد. این نرم کردن حقیقت به مرور زمان جمع میشود و تصویری ناقص از عملکرد کارکنان، تیمهایی که بخشی از آنها هستند و سازمانهایی که روزانه در آنها کار میکنند، به آنها میدهد.
۲. به اشتراک نگذاشتن حقایق دشوار: نقش یک رهبر، توسعه افراد تیم و کمک به آنها برای رسیدن به پتانسیل کاملشان است. آنها نمیتوانند رشد کنند مگر اینکه دردهایی را که منجر به رشد میشود، تجربه کنند؛ و این به معنای داشتن مکالمات دشوار در مورد شرکت، تیم و عملکرد فردی آنهاست. بسیاری از رهبران به شما خواهند گفت که در طول مسیر شغلی خود با برخی حقایق دشوار روبرو شدهاند و از این بابت بهتر شدهاند، با این حال بسیاری از رهبران هنوز تمایلی به رهبری مکالمات دشوار خودشان ندارند. به طور کلی، هیچ کس خبر بد را نمیخواهد و هیچ کس نمیخواهد آن را بدهد، اما ۹۲ درصد از پاسخدهندگان موافقند که بازخورد منفی، اگر به درستی ارائه شود، در بهبود عملکرد مؤثر است.
بیشتر بخون: 10 فایده شگفت انگیز معاشقه برای سلامتی
۳. تردید در انتشار اطلاعات (Cascade): در نهایت، عدم تمایل به انتشار اطلاعات (cascading) ممکن است منجر به اشتراکگذاری ضعیف اطلاعات شود. بسیاری از سازمانها در انتقال اطلاعات از بالا به پایین مشکل دارند. پروژهها، تصمیمات و اطلاعات کلیدی معمولاً ابتدا با رهبران ارشد به اشتراک گذاشته میشوند، با این انتظار که این اطلاعات به افرادی که باید آنها را اجرا کنند، منتقل شود. اما اغلب اوقات این اتفاق نمیافتد، زیرا رهبران از انجام وظیفه خود در انتشار اطلاعات کوتاهی میکنند، اطلاعات را به مدیران زیردست خود منتقل نمیکنند، یا به «منبع واحد حقیقت» پایبند نیستند و زمینههای خاص خود را به اطلاعات شرکت اضافه میکنند. نتیجه میتواند شبیه به یک بازی تلفن خراب باشد.
3 قانون برای رفع عدم صداقت در رهبری
برای رفع این مشکلات، رهبران باید اقدامات آگاهانه انجام دهند و از سه قانون زیر برای اشتراکگذاری پیروی کنند:
- احساسات واقعی و صادقانه خود را به اشتراک بگذارید: آسیبپذیری به عنوان یک رهبر به همکاران نیز اجازه میدهد تا آسیبپذیر باشند. رهبران ممکن است از دیدن اینکه تیمشان چگونه از آنها حمایت میکند، و چگونه آسیبپذیری میتواند روابط بهتر و ارتباطات مطمئنتر و بازتری ایجاد کند، شگفتزده شوند. وقتی فرصتی برای به اشتراک گذاشتن چیزی معنیدار، به ویژه یک احساس صادقانه دارید، این ریسک را بپذیرید.
- حقایق دشوار را به اشتراک بگذارید: بهترین رهبران مایلند مکالمات دشوار را با تیمها و اعضای تیم خود داشته باشند، و مکالمات دشوار همیشه بازخورد منفی نیستند. بهترین اعضای تیم شما روزی خودشان رهبر خواهند شد. به این فکر کنید که چقدر میتوانند از دیدن انتخابهای شما و دلایل انتخابهایتان بهرهمند شوند. به زمانهایی فکر کنید که یک رهبر در زمان مناسب به شما انگیزه داد تا به سطح بعدی در مسیر شغلی خود برسید. اینها مکالماتی هستند که اگر به درستی انجام شوند، تنها چند بار در یک دوره شغلی اتفاق میافتند اما میتوانند پلههای پرش به سوی رهبری بزرگ باشند.
- بیشتر از آنچه فکر میکنید زمینه (Context) به اشتراک بگذارید: همکاران شما میخواهند بدانند چه خبر است، بنابراین حیاتی است که اطلاعات کلیدی را در صورت امکان با آنها به اشتراک بگذارید. لازم نیست تمام جزئیاتی که از آنها آگاه هستید را بگویید، اما فراهم کردن تنها ۱۰ درصد بیشتر از آنچه ممکن است در ابتدا فکر کنید، میتواند تفاوت بزرگی در درک آنها ایجاد کند. تشخیص تغییرات کوچک در اطلاعات دشوار است، زیرا یکی از نقشهای اصلی رهبری، تفسیر پیامها برای تیمتان است، اما نقش شما به عنوان یک رهبر این است که پیامهایی را که به اشتراک میگذارید برای تیم خود با ارائه درک و ارزش، مفید کنید. فقط یک پیام را منتقل نکنید؛ کمک کنید تا مطمئن شوید که برای تیم شما تأثیرگذار است.
بیشتر بخون: چگونه پس از آسیب دوباره اعتماد کنیم؟ راهنمای ۴ مرحلهای
اگر میخواهید یک رهبر صادق باشید، این کار به آسانی «بیشتر صحبت کردن» نیست. شما باید برای جلسات به گونهای متفاوت آماده شوید، با محتوا بنشینید و بفهمید که برای تیمتان چه معنایی دارد و چگونه آن را به اشتراک بگذارید. این به معنای قرار گرفتن در موقعیتهایی است که بسیاری از ما قبلاً انجام ندادهایم و انجام آنها برایمان ناخوشایند است. این به معنای نگاه عمیقتر به تیمتان، اینکه آنها چه کسانی هستند و چه چیزی ارائه میدهند، است تا در صورت لزوم، بتوانید به آنها کمک کنید به سطح بعدی دست یابند.
رهبری صادقانه کاری دشوار است. اما این همان چیزی است که سازمانها و تیمهای ما به آن نیاز دارند.